بقعه متبرکه آقا شیخ محمد زید

بقعه متبرکه آقا شیخ محمد زید واقع در پایین محله روستای درگاه واقع شده است، که طبق شهادت مردم ساکن منطقه در گذشته کرامات بسیاری داشته است.

ولی هم اکنون پس از چندین مرحله سرقت از بقعه کمتر شاهد کرامات این شیخ بزرگوار می باشیم.

دیگر عکس ها درادامه...

ادامه نوشته

بازگشت آزاده سرافراز آقای یوسف نبردوده به وطن - سری اول


مراسم استتقبال و بازگشت آزاده سرافراز، آقای یوسف نبردوده به وطن بعداز تحمل سالیان اسارت در شکنجه گاه های عراق

دیگر عکس ها درادامه...

ادامه نوشته

رزمندگان روستای درگاه در مدت8ساله دفاع مقدس - سری هشتم

جانباز سرافراز حاج علی ربیع نژاد:

دیگر عکس ها درادامه...

با سپاس فراوان از دوست عزیز،  آزاده سرافراز آقای یوسف نبردوده بخاطر دراختیار گذاشتن عکس های رزمندگان عزیز روستای درگاه  برای انتشار در وبلاگ افلاکیان

ادامه نوشته

شهید والامقام ابراهیم پاسخی


دیگرعکس ها درادامه...

ادامه نوشته

هوا همچنان ابریست در روستای درگاه...

منظره پاییزی روستای درگاه

شهید والامقام احمد قربانی

غروب زیبای روستای درگاه...

بدون شرح...

صبحگاه پاییزی روستای درگاه

ثبت دقیق شهادت شهید بهمن موروثی با دست خط همرزم شهید

سند دقیق شهادت شهید بهمن موروثی به روایت ودست خط همرزم شهید

16 آذر روز دانشجو مبارکباد...

دانشگاه نقطه ی اساسی درهر جامعه وکشوری است. اگر دانشگاه اصلاح بشود.آینده ی آن جامعه اصلاح خواهد شد. (امام خامنه ای)

16آذر سال1332 سالروز قربانی شدن 3تن از دانشجویان بیدار این مرز وبوم در پیش پای فرستاده ی کشور ظلم (آمریکا) است،که حاضر نشدند سر در برابر حرف زور ستمگران و دیکتاتور ها  خم کنند وبا خون سرخ خون نوشتند استقلال،آزادی ، جمهوری اسلامی .ولی امروز عده ای کوته فکر با آغوش باز منتظر نقش بستن شماره تلفنی با پیش شماره ی 001بروی صفحه ی تلفن خود هستند تا بتوانند مانند غلامی حلقه به گوش تاکمر قد خم کنند وبه مسئولین کشور ظلم ارض ادب نمایند ، همان هایی که در سال 78 و88 حتی شعارهای کودتای مخملی خود را نیز از اربابان ظلم خود دریافت می نمودند وامروز با بی شرمی وگستاخی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی شرط وشروط تعیین می کنند!!!

دانشجو ، آن قشری که همیشه ی تاریخ منشاء بیداری جوامع نام گرفته است.

روزگاری دانشجو با خون دادن منشاء بیداری بود وامروز نیز دانشجو باید با  فکر، عقل ، منطق و علم خود منشاء بیداری نام گیرد.

بیداری که خیلی ها آن را برنمی تابند ، افرادی که خود را مجامع جهانی می نامند(آمریکا،اسرائیل) واز حمایت برخی جاهلان بی مزد ومواجب داخلی را نیز بهره می برند وبه این نکته اعتقاد دارند که دانشجو فکر ندارد!!!

وهمه ی همّت خود را برای خاموشی دانشجو بکار بسته اند ، روزی با مخالفت با برگزاری کرسی های آزاد اندیشی ، دگر روز با تعطیلی دانشگاه در روز های نزدیک به انتخابات و روز دیگری مخالفت با ورود سخنرانان انقلابی به دانشگاه!!!

برخی دیگر از بی خردان جمله ی امام(ره) را که فرمودند :دانشگاه کارخانه ی آدم سازیست را به کلی تفسیر دگر می کنند وعمل ضعیف خود را این گونه توجیح می کنند که ما دانشجو را ازجامعه تحویل می گیریم وچون جامعه از نظر فرهنگی دچار مشکل است دانشگاه قدرت اصلاح را ندارد!!!

امروز بعداز گذشت 35 سال از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی بنظر می رسد که یکبار دگر دانشگاه ها نیاز به یک انقلاب دارند، ولی نه انقلاب سیاسی بلکه انقلاب فرهنگی!

دانشگاهی که باید مرکز تولید علم ودانش باشد امروزه با بی توجهی برخی مسئولین  تبدیل شده است به محل امنی برای ترویج انواع مدلباس و آرایش و... وزمانی که اعتراضی هم انجام شود برخی با بی شرمی تمام می گویند  باید کم کم عادت کنید!!!

دراینجا باید بگویم که پدران  وگذشتگان خون خود را تقدیم نکرده اند که امروز ما عادت کنیم اصلا یک کلام بگویم ما از عادت متنفریم واگر نیاز باشد مانند روزی که پدران مان با افتخار جلوی توپ وتانک ایستادند ، ما هم جلوی این بی خردان خواهیم ایستاد .این انقلاب را راحت بدست نیاورده است که راحت از دست برود.

ولی لازمه ی انقلاب فرهنگی وجود مسئولین ومدیران انقلابیست...

مسئول دانشگاهی که خود دچار ضعف فرهنگی وسیاسیت و به دور از بصیرت است چگونه می تواند دانشجویی تربیت کند بدون ضعف فرهنگی وسیاسی؟؟؟

بطور مثال : مسئول دانشگاهی که یکی از سر شاخه های فتنه ی88 بوده وحتی سابقه ی بازداشت های مکرر در پرونده ی سیاسی اش به چشم می خورد چگونه می تواند زمینه ی لازم برای اصلاح را بوجود آورد؟

یا درجایی دیگر وقتی عده ای دانشجو پرچم 2کشور آمریکا وانگلیس و رژیم نحس ونجس اسرائیل را به مناسبت 13آبان برزمین دانشگاه می کشند بخاطر این همه ظلمشان به ملّت ایران در طول تاریخ، ولی شبانه با دستور رئیس دانشگاه پاک می شود!!! ولی چند روز بعد بخاطر ورود بازرس شورای انقلاب فرهنگی در دانشگاه مجددا دستور به کشیدن پرچم ها داده می شود ولی درابعاد کوچکتر!!!

مسئول دانشگاهی که تحمل کوچکترین انتقادی را ندارد چگونه می تواند بستر ساز فضای مناسب کار فرهنگی باشد؟

...

حال درچنین شرایطی چگونه می توان انقلاب فرهنگی نمود؟؟؟ یا دم از کار فرهنگی زد؟!

ولی با همه ی این مشکلات ای برادران و خواهران من، چه زیبا می فرمود مداح وذاکر اهل بیت مرحوم محمدرضا آغاسی:

                    باعلی در بدر بودن شرط نیست

                                                         ای برادر نهروان درپیش روست

ودر آخر یکبار دیگر با امام (ره) وامام خامنه ای عهد می بندیم ک تا آخرین قطره خون خود بر سر آرمان های خود ایستاده ایم و ذره ای کوتاه نخواهیم آمد.

 

 

شام شهادت شهید بهمن موروثی تسلیت باد...

رزمندگان روستای درگاه در مدت8ساله دفاع مقدس - سری هفتم


دیگر عکس ها درادامه...

ادامه نوشته

تولدت مبارک دلاور...

یازدهم آذر ماه سالروز تولد شهید حسن رئوفی مبارکباد

بدون شرح...

افتتاح سایت رسمی مسجد شهدا روستای درگاه

وب سایت رسمی مسجد شهدا روستای درگاه به همت جوانان واهالی محترم این مسجد به آدرس www.masjedeshohada.irشروع به فعالیت کرد.

امیدوارم که این عزیزان در راه و هدف خود موفق وپیروز باشند.

آغاز برداشت پرتقال در روستای درگاه

دیگر عکس ها درادامه...

ادامه نوشته

عزاداری اهالی محترم مسجد شهدای روستای درگاه در ماه محرم 1392

دیگر عکس ها درادامه...

ادامه نوشته

زندگینامه شهید خلبان سید فاضل نورین


از خلبانان بالگرد ترابری هوانیروز بودکه شهادتش 24 ساعت پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی

می باشد. در سال 1334 در روستای درگاه از توابع شهرستان آستانه اشرفیه به دنیا آمد و پس از گذراندن تحصیلات
تا چهارم متوسطه در هوانیروز استخدام شد. دوره ی آموزش نظامی را در تهران گذراند و دوران
یادگیری زبان انگلیسی و پرواز بالگرد را در 34 هفته در پایگاه شهید وطن پور اصفهان آموخت. اولین
درجه ی او ستوانیار سومی و اولین واحد خدمتی او پایگاه پشتیبانی هوانیروز اصفهان بود. خلبان محمد نورین عمر خدمتی زیادی نکرد
اما در همین عمر کوتاه و بخصوص در زمان شهادت همچون سالار شهیدان حسین بن علی(علیه السلام) با آزادگی شهید شد و در مقابل زور و زر سر تسلیم فرود نیاورد و به انقلاب و کشورش خیانت نکرد.
 در تاریخ 23 / 11 / 1357 یک فروند بالگرد هوانیروز به خلبان یکمی ستوان جعفر سلطانی نیا،خلبان دومی
ستوان یار سیدمحمد نورین، همافر اسماعیل حاج حسنی و کروچیف گروهبان دوم سعیدسهرابی و دو سرنشین سپهبد بقراط جعفریان و استوار حدادیان، در مسپر پرواز به پایگاه وحدتی(دزفول)دچار سانحه و سقوط وحریق می گردد که در آن سانحه سپهبد بقراط جعفریان استاندار وقت خوزستان و استوار حدادیان کشته و خلبان سیدمحمد نورین و گروهبان دوم سهرابی شهید می شوند. 

در آن پرواز سپهبد جعفریان و محافظش با کیفی از اسناد ملی و مقدار متنابهی پول با تهدیدقصد ربودن بالگرد به خارج از مرز را داشتندکه با مقاومت پایوران هوانیروز مواجه می گردند.سپهبد جعفریان برای اثبات تهدید خود در همان حین پرواز با شلیک گلوله خلبان نورین را به شهادت می رساند و در درگیری پس از آن، بالگرد دچار 
سانحه و سقوطدر منطقه ی هفت تپه ی اهواز می گردد. در آن سانحه که فداکاری شهید نورین و دیگر پایوران هوانیروز مانع از فرار سپهبد جعفریان گردید. خلبان سلطانی نیا و همافر حاج حسنی مجروح و جانباز می گردند.
خلبان سیدمحمد نورین با درجه ی سرهنگی در آمار شهدای هوانیروز منظور شده است.

زندگینامه شهید ابراهیم پاسخی


شهید ابراهیم پاسخی در یکی از روزهای تابستان در سال 1350  در روستای درگاه از توابع شهرستان آستانه اشرفیه دیده به جهان گشود او  در دامن پدر ومادری مذهبی پرورش یافت. ابراهیم برای کسب دانش وتعلیم وتربیت دوران ابتدائی را در همین روستا با معدلی بالا سپری نمود ودوران راهنمائی را هم در همین روستا تا سوم راهنمائی ادامه داد.در تمام دوران تحصیل دوره راهنمائی دوران جنگ ایران وعراق هم بود وفکر رفتن به جبهه را در فکر می پروراند البته گاه گاه به شوخی اما در درون به جد به پدر ومادر می گفت میخواهم بروم جبهه کلاس درس من در اینجا تمام شد. کلاس درسم از این به بعد در جبهه های حق علیه باطل است من درسم کلاسم  و حتی دانشگاهم در جبهه هاست . او سخت تحت تأثیر سخنان امام خمینی قرار میگرفت می گفت باید پیرو راه امام خمینی باشیم. هرگز مسائل دینی را از نماز تا غیره کوتاهی نمی کرد از تاریکی بسیار می ترسید اما ناگهان نمیدانم چه شد که ترس به كلي از فکر ودلش رها شد بی ترس  و وهم راهی جبهه ها شد واقعأ ابراهیم وار  در برابر همه ترس ها وتاریکیها رها  شد همچنان محکم و استوار برای رفتن به جبهه وپافشاری می کرد وتا اینکه موافقت پدر ومادر را گرفت  و رفت که رفت دیگه برنگشت تا اینکه خبر شهادت او را بعد از یکسال گمنامي به خانواده دادند